می‌خوام بگم به اتّفاقی‌دیدن‌های دیروز، اتفاقی امروز افزوده می‌شه،
به قسمی که صبح فقط یه کلاس دارم و خواب می‌مونم،
و چون مامانم نیست، باید برم دانشگاه ناهار بخورم [ با توجه به اینکه بعد از ظهر هم اون طرف آلمانی داشتم ]
و پامی‌شم می‌رم بوفهٔ ادبیات، چون که دو روزه برنج نخوردم،
و یهو عطیه‌ای رو می‌بینم که پاشده اومده ادبیات که نیکتا رو ببینه. :)))))
.
می‌شه یه اتفاقی دیگه هم اضافه کنم و نزنید من و؟
که وقتی می‌رم سالن‌مطالعه و خیلی پره، اون یه دونه جای خالی‌ای که پیدا می‌کنم روبه‌روی همون پسر هندسام جذّابه‌س که دوستام به مسخره فکر می‌کنن رو هم کراش داریم. 
[ آرام از صحنه فرار می‌کند ]
=)))
.
.
از مدیریت تا خونه رو من نشستم پشت فرمون، و پشت سر بابام که تو اون یکی ماشین بود رفتم، حس خوبی بود که بعد از یه مدت نسبتا طولانی تنهایی» نشستم. علی الخصوص که دیگه اون سه ماه قانونی کذایی» هم طی شده بود و اصلاً یه حالی داد که نگو. :))))
.
.
پریشب خواب دیدم مالیه رو افتادم. :)))))) امروز دیگه جدی شروع کردم به خوندن، و خب خیلی یهتر از انتظارم بود. اسپشلی، از این جهت که نثرش در برابر نثر کاتوزیان تو مقدمه و ضیایی تو بین‌الملل، شش‌هزاروهفتصدونودوهشت بار راحت‌تر و روون‌تره.
[ یادم نمی‌آد تو ویرایش ترجمان، چه قاعده‌ای واسه عددا گذاشته بود. اما گمونم چیزی شبیه ۶ هزار و ۷۹۸. یا چنین چیزی. حالا هرچی، بی‌خیال اصلاً. :-" ]
.
.
می‌شه رو من کراش بزنی لطفاً؟ حالا من که در نظر دارم بهت نه بگم، ولی خب حس خوبیه که بفهمم رو من کراش داشتی. :-" [در افق محو می‌شود]

ای بی‌بصر، من می‌روم؟ او می‌کشد قلّاب را!

نگاه کن که زمستان گریخته است! - دوم دی

مقابلم ملکی می به استکانم ریخت، بدون اینکه بپرسد «بیاورم؟» آورد!

رو ,یه ,هم ,اون ,تو ,کراش ,رو من ,بعد از ,من کراش ,و خب ,خوندن، و

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سایت خرید و فروش بوقلمون سمساری قلهک خریدار فرش دستباف و لوازم قدیمی آنزو فینگرفود زیبا و لذیذ در تهران شرکت ایمن سازان سوالاتی که همیشه در آزمون تکه دوزی فنی و حرفه ای می آید شرایط اقامت خانوادگی در لهستان در آرزوی پزشک شدن barnamenevis2019 ویکی فا